چند رد پا از من



نگاهی به آخرین مجموعه غزل سید وحید سمنانی؛

سیری در «مرور پنجره‌ها»

شاعران دهه هشتاد به خوبی با نام و غزل‌های سید وحید سمنانی آشنا هستند. وی در همایش‌های دانش‌آموزی آن سال‌ها خوش درخشید و به سرعت جایی برای خود بین شعرای جوان آن روز دست و پا کرد. بی‌هیچ تعارفی می‌توان او را از شاعران جوان موفقی دانست که در سال‌های آغازین شاعری خود رشدی پویا داشت. از این رو باید گفت آشنایی شاعران روزگار ما با او بیش از آن که مدیون موفقیت‌های او در همایش‌ها و جشنواره‌های متعدد کشوری باشد مرهون غزل‌های روان است.

سرویس معرفی؛ مهدی چراغ زاده: شاعران دهه هشتاد به خوبی با نام و غزل‌های سید وحید  سمنانی آشنا هستند. وی در همایش‌های دانش‌آموزی آن سال‌ها خوش درخشید و به سرعت جایی برای خود بین شعرای جوان آن روز دست و پا کرد. بی‌هیچ تعارفی می‌توان او را از شاعران جوان موفقی دانست که در سال‌های آغازین شاعری خود رشدی پویا داشت. از این رو باید گفت آشنایی شاعران روزگار ما با او بیش از آن که مدیون موفقیت‌های او در همایش‌ها و جشنواره‌های متعدد کشوری باشد مرهون غزل‌های روان است.

وی مفتخر است که شاعری را زیر نظر مرحوم خلیل عمرانی(پژمان دیری) مشق کرده است. تنها بیست سالش بود که نخستین مجموعه غزل‌هایش با عنوان «چند رد پا از من» به همت استاد فقیدش منتشر شد. دومین مجموعه اشعار او با نام صدف‌های لال درس سال 1386 از سوی انتشارات شانی منتشر شد و به چاپ دوم رسید.

وی پس از دوازده سال به تازگی سومین مجموعه از اشعار خویش را منتشر کرده است. سمنانی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی است و شاید دلیل این فاصلة نسبتاً طولانی بین انتشار دو دفتر اخیر وی، بی‌ارتباط با دلدادگی او به تحصیل و تحقیق و تصحیح نسخ خطی نباشد؛ چنانچه وی در طول این مدت دیوان سیدرضی‌الدین آرتیمانی، دیوان فروغی بسطامی، تکمله‌ای بر تذکره خلاصه الاشعار و زبده‌الافکار و دیوان اهلی ترشیزی را تصحیح کرده است تا جایی که می‌توان گفت وی در این مدت بیش از شعر به تحقیق و نقد آثار کلاسیک مشغول بوده است.

 

با این همه وی در مجموعه آخر خود نشان داده که همچنان می‌توان او را غزل‌سرایی موفق دانست. او در مرور پنجره‌ها با بهره‌مندی از این قالب به بیان مسائل اجتماعی و ی پرداخته است هرچند نشان داده که در میان‌سالی نیز به عاشقانه‌سرایی بی‌رغبت نیست.

مرور پنجره‌ها شامل 51 غزل است که به مقدمه‌ای مفید و خواندنی از استاد یوسفعلی میرشکاک مزین شده است. این کتاب در 120 صفحه سامان یافته و از سوی انتشاران شهرستان ادب منتشر شده است.

سمنانی دلداده خلیل عمرانی است و این نکته را می‌توان به روشنی از تقدیم این اثر به آن مرحوم دریافت.


1398/03/04نسخه قابل چاپ

نگاهی به رسانه‌ها و تأثیرگذاری آن‌ها بر زبان فارسی

بر مدار زبان و رسانه


* حفظ فرهنگ در چارچوب پرداخت به زبان، ضرورتی‌ است که بر هیچ اندیشمند و دلسوزی پوشیده نیست. مگر نه این که زبان ستون و تکیه‌گاه وحدت ملی‌ است؟ مگر نه این که سرزمین ما به واسطه‌ی زبان مشترک، در مواجهه‌ با تهدید بیگانگان انسجام و اتحاد خویش را حفظ کرده است؟ با نگاهی گذرا به تاریخ سرزمین‌مان به این واقعیت می‌رسیم که همواره زبان به عنوان مهم‌ترین اصل فرهنگی، پویش و استمرار حرکت‌های اجتماعی- ی را اگر نه رهبری، دست کم صیانت کرده است.

با این توصیف جای این سؤال باقی نمی‌ماند که چرا باید رهبر انقلاب در پایان سخنان خویش در دیدار اخیر با شعرا از انحرافاتی که در زبان فارسی اتفاق افتاده ابراز نگرانی کنند و بیش از پیش وظیفه‌ی شعرا و نهادهای فرهنگی را در پاسداشت حریم زبان صیقل‌خورده و اصیل فارسی یادآور شوند.

تعدد کلمات بیگانه به کار رفته در رسانه‌ی ملی نشان می‌دهد که چرا ایشان از این سازمان گله‌مندند. آن‌چه در بستر تلویزیون رخ می‌دهد -چه در عرصه گفت­وگوی مجموعه­های تلویزیونی و چه در عرصه تک‌گویی مجریان- آنقدر آمیخته به کلمات و عبارات بیگانه با زبان فارسی است که گاه درک آن‌ها را نیازمند ترجمه و تفسیر دیگری می‌کند. عبارات کوتاه زیر، مشتی است از خروار جملاتی که خواسته یا ناخواسته توسط مجریان صدا و سیما به کار برده می‌شوند. عباراتی که به سادگی توسط دیگر کلمات فارسی معیار با فصاحت بیشتری می‌توانند در خدمت انتقال معنا قرار بگیرند:
- «بینندگان محترم! یک تایم کوچکی سیستم داون شده بود».
- «هافتایم دوم تایم کوچرهاست. تایمی برای آپدیت‌کردن اندیشه مربیان و هندل‌کردن تیم‌ها».

با تأملی کوتاه بر برنامه‌های پخش‌شده از صدا و سیما به عباراتی نامأنوس‌تر و غریب‌تر از آن‌چه نقل شد برمی‌خوریم؛‌ جملاتی که گاه از فرط کاربرد بسیار طبیعی جلوه می‌کنند. گاه این نحوه کاربرد برآمده از سنت غلطی‌ است که از چندی قبل‌ در جان زبان رخنه کرده و به دلیل عدم آگاهی‌بخشی‌های کافی و لازم در آن رسوب کرده است. متأسفانه باید گفت گاهی نیز به خدمت گرفتن عبارت‌های بیگانه تنها برآمده از تفاخر گوینده است و بس.

سکوت قاطبه‌ی جامعه‌ی فرهنگی و دستگاه‌های اجرایی و رسانه‌ای در مقابل تاخت‌وتازهای زبان‌های بیگانه، راوی این حقیقت تلخ است که یا آن‌ها این سطح از تغییر و تحول را امری طبیعی می‌دانند؛ تحولی که زاییده نیاز و پویایی هر زبان زنده‌ای است -که صد البته این اندیشه از بن غلط است- و یا اصولاً از اهمیت زبان و چرایی حفظ و صیانت از آن غافل‌‌اند.

وجه دیگر غفلت از تحولات مسخ‌گونه زبان، راوی بی‌تدبیری یا سوءمدیریت‌هاست. اما علّت هر چه باشد، تا دیرتر نشده باید راهی اندیشید برای برون‌رفت زبان از شرایط فرسایشی فعلی که از طریق رسانه‌ها به آن تحمیل شده است. بی‌هیچ تعارفی باید گفت مواجهه رسانه‌ها با زبان به‌هیچ عنوان مطلوب نیست و اگر نگوییم مفهوم تعامل فعلی رسانه‌ها با زبان مصداق خیانت است دست‌کم جنایتی است که از سر غفلت هر روز شاهد آن هستیم.

وقتی صحبت از مسخ زبان می‌شود جنبه‌های گوناگونی را می‌توان برای آن برشمرد. در ادامه به صورت گذرا به چند مورد اشاره می‌کنیم:

* کاربرد کلمات بیگانه‌ای که اساساً معادل‌های رایج، روشن و فصیحی در زبان فارسی دارد. مانند: «تایم: زمان»، «بای: ‌خداحافظ»، «لوکیشن: جا، مکان، موقعیت»، «آدرس: نشانی»، «پروژکتور: نورافکن»، «اپلیکیشن: برنامه،‌ نرم‌افزار»، «پِی‌پر: مقاله‌ی علمی»، «اکسپت: پذیرفتن»، «برند: نشان تجاری، نام‌‌نشان»‌، «کنکور: آزمون سراسری»، «کاندیدا: نامزد، ‌داوطلب» و. حجم این کلمات در جملاتی که به صورت روزانه به کار می‌بریم کم نیست و شدت رواج آن‌ها تا جایی است که حتی بعضی از استادان زبان و ادبیات فارسی نیز در دانشگاه‌ها از به کار بردن بسیاری از آن‌ها پروایی ندارند.

* کاربرد کلمات و عبارات بیگانه و تلفیق آن‌ها با کلمات فارسی و ساخت افعال مرکب جعلی نیز از جمله مواردی است که از فرط رواج، گاه نامتجانس‌بودنشان با زبان ما حس نمی‌شود: «اُکی بودن: هماهنگ بودن»، «اِرور دادن: اعلام خطاکردن»، «کنسل کردن: لغو کردن»، «آپدیت شدن: به‌روز شدن»، «دِمُده شدن: کهنه شدن»، «دِیلیت کردن: پاک‌کردن» و. نکته‌ای که باید در این مورد به آن اشاره کرد این است که اصولاً با تلفیق کلمات فارسی و انگلیسی، فارسی‌سازی عبارات و اصطلاحات واردشده در زبان کاری است ابتر و ناقص.

* گاه نیز تغییرات زبانی در حوزه نحو اتفاق می‌افتد. این تغییرات بسیار خزنده‌تر از ورود کلمات بیگانه عمل می‌کند: «[فلانی] به عنوان یک ت‌مدار باید بداند که.». این نوع خطاب، ریشه‌ای در زبان فارسی ندارد و در زبان ما برای کاربرد همراه‌سازی کلمات معرفه به عدد «یک» نیازی نیست. و این نوع ساخت محصول گرته‌برداری از نحو انگلیسی است و شکل فارسی آن این‌گونه است: «[فلانی] به عنوان تمدار باید بداند که.».

حقیقت این است که کاربرد کلمات بیگانه به اعتبار ورود ابزار و وسایل نوپدید امری است ناگزیر؛ کلمات بیگانه این‌چنینی با تعلل دستگاه‌های فرهنگی در پیشنهاد کلمات جایگزین یا دست‌کم به کارنبستن آن‌ها توسط رسانه‌ها -خصوصاً رسانه ملی- به سرعت در حافظه زبانی مردم رسوب کرده و زبان معیار و سنجیده فارسی را در مصافی نرم از میدان به در می‌کند. مسخ زبان فارسی در سال‌های اخیر آن‌قدر نرم اتفاق افتاده است که جز دغدغه‌مندان حفظ زبان و استادان ادب فارسی دیگران آن را حس نکرده‌اند. حتی اگر درک این انحراف‌ها با شِکوه و ارائه‌ی راهکار هم همراه بوده باشد با شنیده نشدن یا به کار نبستن آن راه‌کارها عملاً آن دغدغه‌مندی‌ها راه به جایی نبرده است؛ زیرا آن‌چه در طی سال‌های گذشته در مواجهه با شِکوه‌های گاه و بی‌گاه علاقه­مندان زبان شنیده شده با سکوت مسئولان اجرایی راه به جایی نبرده است.

اما رسانه‌ها برای مقابله با این هجمه‌ها چه می‌توانند بکنند؟
رسانه محل ضریب‌دادن به مفاهیمی است که از طریق زبان منتقل می‌شوند. از آن‌جا که رسانه در پی جذب حداکثری مخاطب است در ذات خویش از به کار بستن کلماتی که از سوی عوام در جامعه رواج دارد ابایی ندارد. با این توصیف اصحاب رسانه باید در به کار بستن کلمات، بسیار محتاط باشند؛ زیرا با انعکاس کلمات و عبارات ناپسند و نامأنوس رایج در جامعه به آن رسمیت بخشیده و به رواج آن دامن می‌زنند.

رسانه با توجه به قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی که دارد می‌تواند خدمات مؤثری در راستای ترمیم زبان و ترویج زبانی صیقل‌خورده انجام دهد. سیمای جمهوری اسلامی با توجه به این‌که پر مخاطب‌ترین رسانه کشور است، دست کم می‌تواند در چند حوزه تأثیرگذار باشد؛ حوزه‌هایی که جسته‌ و گریخته به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

سال‌ها پیش میان‌‌برنامه‌ای از سوی سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شد با عنوان «فارسی را پاس بداریم». این برنامه از معدود برنامه‌هایی بود که درطول مدت حیات تلویزیون تا امروز، به صورت اختصاصی به اصالت کلمات و ساخت زبان فارسی می‌پرداخت؛ هرچند در برخی موارد طرح مباحث فنی عمیق، از میزان تأثیرگذاری جدی آن برنامه کاست و تا حدودی دست‌مایه طنزپردازان آن روزها قرار گرفت اما با احیای آن برنامه در سطحی کاربردی می‌توان در فراز‌هایی کوتاه در راستای پاسداشت زبان فارسی گام‌هایی جدی برداشت.

فعالیت مهم دیگری که باید از سوی رسانه ملی صورت بگیرد نظارت دقیق‌ بر ارائه‌ها و گفتار مجریان و میهمانان است. شایسته است که مجریان صدا و سیما در کنار آموزش اجرا،‌ حتماً با بایسته‌های زبان فارسی آشنا شوند. صد البته گذراندن دوره‌های آموزشی در این زمینه کفایت نمی‌کند و آن‌چه باید در ادامه آن را مطالبه کرد اجرای این بایسته‌هاست؛ اتفاقی که تاکنون یا در سرفصل امور نظارتی آن سازمان نبوده و یا از سوی ناظران رسانه ملی اجرایی نشده است. در هر صورت وضعیت موجود، فاصله زیادی تا وضعیت مطلوب دارد و باید در راستای نظارت بر اجراها، طرحی نو درانداخت.

فعالیت دیگری که باید از سوی سازمان رسانه‌ی ملی در سرفصل‌های نظارتی صیانت از زبان قرار بگیرد، ویراستاری فنی و واژگانی زبان فارسی در کنار ممیزی‌های محتوایی است. بی‌گمان تکرار کلمات بیگانه و اصطلاحات نادرست در سریال‌های پر بیننده،‌ تأثیری ماندگار بر ذهن مخاطب خواهد گذاشت. از همین‌روی با نظارتی دقیق بر سریال‌ها می‌توان زبان را تا حدود زیادی از این آفات مصون نگه داشت و این اتفاقی است که باید در بازبینی و تصویب فیلم‌نامه‌های سینمایی نیز در چارچوب ت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد قرار بگیرد.

البته مشکل کلمات بیگانه در زبان ما محدود به گفتار نیست. غم‌انگیز است وقتی به جای عبارات شیرین فارسی، کلماتی غریب را در تابلوها و نمایه‌ها نظاره‌گر هستیم: پاویون، اتاق وی آی پی، داروخانه و دراگستور و. حقیقت این است که این کلمات نیز مانند بسیاری از کلمات دیگر،‌ معادل و برابرنهاده‌های فصیحی دارد که مشخص نیست این جایگزینی محصولِ کج‌ذوقی و بی‌تعصبی است یا تفاخر و غرب‌گرایی محض.‌ در هر صورت نقش مکتوب این کلمات، تأثیری به مراتب عمیق‌تر از گفت‌وگو‌های شفاهی دارد؛ از این رو باید در نصب و نقش نمایه‌ها وسواس بیشتری به خرج داد.

سیدوحید سمنانی در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس درباره اثری با محوریت بیدل اظهار داشت: اردیبهشت‌ماه نودوسه بود که تصحیح تازه‌ای از دیوان غزلیات میرزا عبدالقادر بیدل به تصحیح دکتر سیدمهدی طباطبایی و دکتر علیرضا قزوه از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر شد و در نمایشگاه کتابِ همان سال با استقبال ویژه‌ای از سوی علاقمندان این شاعر روبه‌رو شد.
وی گفت: توجه ویژه بیدل‌پژوهان معاصر از جمله استاد محمدکاظم کاظمی، استاد اسدالله حبیب و تأیید جامعة دانشگاهی موجب شد که مخاطبان بیدل از شاخه‌ها و طیف‌های مختلف در دایره‌ای وسیع از سوی شاعران و پژوهشگران، چشم‌انتظار جلد‌های دیگر این تصحیح باشند اما با توجه به زمان‌بر بودن تصحیح کتاب، ناشر عملاً مقدور به ارائه‌ی شکل کامل کتاب نبود.
سمنانی خاطر نشان کرد: مژده می‌دهم که به زودی تمام غزلیات بیدل با تصحیحی درخور و مقدمه‌ای جامع، در دو جلد نفیس از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر خواهد شد. شک ندارم که مشتاقان بیدل در مرور این دیوان از دقت تصحیح مصححان دانشمند آن و چینش چشم‌نواز غزلیات حظ خواهند برد.
وی تصریح کرد: هرچند تأخیر در انتشار متن کامل غزلیات، مخاطبان را چشم‌انتظار نگاه‌ داشت، اما به اعتقاد بنده، از آنجا که این تأخیر به دقت بیشتر و دستیابی به معتبرترین نسخ خطی دیوان بیدل گره خورده است، باید آن را تأخیری میمون و خجسته دانست.
این شاعر توضیح داد: دقت علمیِ این تصحیح تا جایی‌است که به یقین می‌توان آن را بهترین ارائه از دیوان بیدل دانست؛ تصحیحی که با تکیه بر معتبرترین نسخ خطی از دیوان بیدل، از غور در تصحیح‌های قبلی نیز بی‌بهره نمانده است.
وی افزود: یکی از ویژگی‌های قابل توجه این چاپ، تجدید نظر محصحان در جلد اول منتشر شده‌ی مصحح خویش بوده‌است؛ چنانچه به کتابِ خویش نیز به دیدة انتقادی نگریسته‌ و با ویرایش و اصلاح برخی نکات ـ هرچند محدود ـ دایره انتقادی‌بودن این تصحیح را به تمام کتاب‌های منتشر شده از دیوان بیدل گسترش داده‌اند.
وی ادامه داد: مقابله چهار نسخه معتبر که کتابت دو نسخه از آنها مربوط به دورة حیات شاعر است و بیدل یکی از آنها را به خط خود اصلاح کرده و غزلیاتی بر آن افزوده است، این اطمینان را  به مخاطب می‌دهد که می‌تواند از این به بعد تمام غزلیات بیدل را شُسته و رفته به تماشا بنشیند و این اتفاق،‌ هدیة ماندگاری‌است که از سوی مصححان این دیوان و شهرستان ادب در حافظة تاریخ ادبیات زبان فارسی به یادگار خواهد ماند.


نقد و بررسی احوال منسوب به اهلی ترشیزی


طاهره جعفرقلیان* ۱، سیدوحید سمنانی۲

۱- استادیار دانشگاه پیام نور 

۲- کارشناس ارشد دانشگاه پیام نور


اهلی ترشیزی یکی از شاعرانی است که تصویر او در آینه تذکره‌ها تصویری یک­آهنگ نیست. در تذکره‌های نزدیک به زمان حیاتش کوتاه و مختصر درباره زندگی و هنرش قلم زده‌اند و هرچه از زمان مرگ او دورتر می‌شویم، شرح‌‌حال او را بیشتر دچار تکرار یا قرین افسانه‌سازی می‌بینیم. ازهمین‌رو، مرور تذکره‌ها و به‌خصوص منابع نزدیک به زندگی او برای شناخت دقیق‌تر احوال او اجتناب‌ناپذیر است. در کتاب‌های متأخر نام او را محمدبن‌یوسف خوانده­اند و نفیسی و به‌تبع او حاج‌سیدداوودی معتقدند او پس از افول دولت تیموریان به تبریز رفته و به دربار سلطان یعقوب راه یافته است. ایشان همچنین او را صاحب ساقی­نامه و مترجم تحفه‌السلطان فی مناقب النعمان دانسته‌اند. اخترخان هوگلی، مدرس تبریزی، نظمی تبریزی و عمرانی چرمگی نیز مدعی شده‌اند که او اصالتاً تبریزی بوده، اما به‌دلیل اینکه در ترشیز به دنیا آمده به این شهر منسوب شده است. ازطرف دیگر، برخی از ارباب تذکره مدعی وجود شاعری به نام اهلی نوایی یا اهلی جغتایی شده‌اند. اهلی نوایی از نظر این تذکره‌نویسان با اهلی ترشیزی معاصر است. بررسی و تحلیل تمام تفاوت‌ها و انحراف‌ها در زندگی اهلی در این مجال نمی‌گنجد، با وجود این، مقاله حاضر بر آن است تا با نقد و  بررسی دقیق  احوال منسوب به شاعر در تذکره‌­ها، شرحی پالایش‌شده از احوال او به‌دست آورد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد پژوهشگران متأخر درباب زندگی‌ این شاعر از قبیل زادگاه، نام و. و همچنین کتاب‌هایی که به او منسوب شده، دچار لغزش و اشتباه شده‌اند.


واژه‌های کلیدی: اهلی ترشیزی، ‌زندگی‌نامه، تحفه‌السلطان فی مناقب النعمان، ساقی‌نامه، ‌ اهلی نوایی


دریافت
عنوان: نقد و بررسی احوال منسوب به اهلی ترشیزی
حجم: 388 کیلوبایت


خلاصه الاشعار و زبده الافکار عظیم‌ترین تذکره شعرای فارسی است که میر تقی در ربع آخر قرن دهم تالیفش را آغاز کرد و تا زمانی که زنده بود(1017ق) به تکمیل و تنقیح آن پرداخت.
از این تذکره عظیم قسمت‌هایی منتشر شده است. کتاب حاضر تکمله‌ای است بر بخش‌هایی که تاکنون منتشر شده است. ترجمه احوال و اشعار حدود سی شاعر از بخش‌ شاعران خراسان در کتاب منتشر شده جا افتاده بود . این تراجم در کنار ابیات مفصلی از بخش‌های اصفهان و کاشان گرد آمده‌اند.
این کتاب همراه با فهرست‌ها و تعلیقاتی مفصل به همت نشر منشور سمیر در 270 صفحه منتشر شد.


مراسم رونمایی کتاب خلاصة‌الاشعار و زبدة‌الافکار، عظیم‌ترین تذکرة شعرای فارسی‌زبان، که به همت میرتقی‌الدین کاشانی مشهور به میرتذکره (زنده تا 1017ق) طی 40 سال تألیف و تدوین شده است، عصر چهارشنبه 13 تیر 1397 در خبرگزاری فارس برگزار شد.

عکس: زهیر صیدانلو

مشاهده گزارش تصویری در خبرگزاری فارس


مؤدب: قدر مصححان نسخ خطی کمتر دانسته می‌شود/ منصوری: هیچگاه حق «میرتذکره» را ادا نکردیم

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، نشست رونمایی کتاب «خلاصةالاشعار و زبدةالافکار» در خبرگزاری فارس با حضور علی‌محمد مودب و سعید فرمانی و سید وحید سمنانی همزمان با روز قلم برگزار شد. 
کتاب خلاصة‌الاشعار و زبدة‌الافکار، عظیم‌ترین تذکرة شعرای فارسی‌زبان، به همت میرتقی‌الدین کاشانی مشهور به میرتذکره (زنده تا 1017ق) طی 40 سال تألیف و تدوین شده و در سال‌های اخیر بخش‌هایی از این کتاب تصحیح و منتشر شده است. در همین راستا سعید فرمانی، بخش شاعران قزوین را پس از مقابلة 7 نسخة خطی تصحیح کرده و از سوی انتشارات سفیر اردهال به چاپ رسانده است. بخش قزوین به معرفی 27 شاعر از قرن 10 و 11 می‌پردازد که دیوان هیچ‌یک از این شعرا تا به حال یافته و یا تصحیح نشده است.
از سوی دیگر در تصحیح بخش‌های خراسان، اصفهان و کاشان (که پیش‌تر توسط مصححان دیگری به عرصة انتشار رسیده)، افتادگی‌ها و سهل‌انگاری‌هایی صورت گرفته است. سید وحید سمنانی بعد از مقابلة 9 نسخة خطی کوشیده تا این افتادگی‌ها را در یک مجلد تحت عنوان «تکمله‌ای بر بخش‌های منتشرشدة خلاصة‌الاشعار و زبدة‌الافکار» گرد هم بیاورد.


ادامه مطلب

آیینه‌های فراموش

نگاهی به کتاب «روزهای بی‌آینه» مجموعة خاطرات «منیژه لشکری»

 

کهنسالان و جوانان دوران جنگ هر کدام تصویری از آن روزها در خاطر دارند. از ایشان که بگذریم این واژه برای دهه شصتی‌ها، مفهومی است شگفت‌انگیز. شاید خاطرات شفافی از روزهای جنگ نداشته باشند اما تاثیر آن را از بن جان حس کرده‌اند. اخبار جنگ، اتوبوس‌های خاکی رزمنده‌ها، نوای آهنگران، شایعه‌ها و افسانه‌سازی‌ها، خاطرة تشییع پیکر شهدا و. همه خاطرات خاکستری‌ای هستند که‌ ذهنشان را هاشور می‌زند. اما درک جوان‌ترها از جنگ محدود می‌َشود به شنیده‌ها؛ شفاهیاتی که اغلب از دورماندگان از صحنه‌های نبرد می‌شنوند؛ کسانی که اگرچه دوران جنگ را لمس کرده‌اند اما کمتر با مفهوم خط مقدم، خمپاره و مین عجین بوده‌اند. از همین رو بعید نیست که بیان سختی‌ها و مشکلات در کلام ایشان اغلب به محدودیت‌های پشت جبهه از جمله مسائل اقتصادی و کمبود کالاها محدود ‌شود. با توجه به در نظر گرفتن وضعیت اجتماعی روز و تغییر و تحول آن در سال‌های اخیر نمی‌توان امید داشت که این سخنان دستآویزی مطمئن باشند برای حفظ روایتی شفاف از آن روزها.
نهضتی که در سال‌های اخیر برای احیای خاطرات رزمندگان راه افتاده است خدمتی است قابل تامل که ضمن حفظ آنچه اتفاق افتاده خوانندگان روشن‌فهم امروز و فردا را واخواهد داشت که به احترام ایشان تمام قد بایستند و از اینکه ایران همچنان سربازانی از این دست دارد به هویت خویش بالیده و ایثار حماسی ایشان را بس. در سال‌های اخیر ده‌ها مجموعه از احوال شهدا و آزادگان دوران جنگ منتشر شده است اما شکی نیست که این تعداد ذره‌ای است از کوهی و قطره‌ای است از دریایی. حرف‌های ناگفته بسیار است و دریغا که هر روز خبر داغ تازه‌ای شنیده می‌شود و شرار خاطرات نانوشته‌ای به خاکستر می‌نشیند.
خاطرات مردان جنگ آموختنی است و این مهم تنها در سایة بازخوانی‌ آنها اتفاق می‌افتد. در مثلث جنگ، رزمنده و خانواده، خانواده ضلعی است فراموش‌ و خاموش مانده. کمتر به چشم‌انتظاری مادران و همسران پرداخته‌ایم و یادمان رفته است که ن چگونه دست بدرقه بوده‌اند برای همسرانی که هیچ‌گاه برنگشته‌اند. نی که دلهره و اضطرابشان را در لبخندشان می‌کشتند و اشکشان را در حریم چادر گم می‌کردند تا پایی که جبهه را مشق می‌کند فکر عقب‌گرد نکند و دلی که به دفاع از ناموس برخاسته است از بیم تاریکی‌ خانه‌های بی‌فانوس خویش نلرزد.
«روزهای بی‌آینه» تلاشی است برای ثبت همین نگرانی‌ها و دلواپسی‌ها. محور روایت اگرچه بر مدار شخصیت «سید الاسرای ایران» تاب می‌خورد اما راوی دلتنگی‌های زنی است که در آغاز زندگی مشترک، عفریت جنگ، همسر خلبانش را به اسارت گرفت. مرور این کتاب از آنجا دلچسب است که سال‌های سال بی‌خبری و چشم‌انتظاری را به تماشا می‌گذارد. استواری بر عهدی که بسته‌ای تا چه میزان باید مقدس باشد که جوانی‌ات را به پای حدسیات و شاید‌ها و احتمال‌ها بریزی و سال‌ها امیدوار بمانی که شاید خبر تازه‌ای از راه برسد.

«روزهای بی‌آینه» سیر زندگی زنی را نشان می‌دهد که 31 سال در عقد خلبانی بوده که تنها 13 سالش زیر یک سقف برگزار شده است. سیزده سالی‌که تنها دو سالش قبل از به اسارت رفتن لشگری است. تصویر مع اعداد در آینه‌ سال‌ها 31 را با 13 به بازی می‌گیرد اما آنچه در این مسیر  برجسته می‌‌َشود همت و عاشقانگی‌های روح زنی‌ است که با وجود تمام کمبودها و ناملایمات چشم به فردا دارد و به قیمت عمر و جوانی پای تمام داشته‌ها و نداشته‌های زندگی‌اش می‌ایستد. این حقیقتی انکار ناپذیر است که ‌ایثار و شکیبایی همسر شهید لشکری بال‌هایی هستند که نام لشگری در سایة آنهاست که اوج می‌گیرد و به چشم می‌آید. شکی نیست که اگر استقامت منیژه لشکری در مواجهه با حوادث از بین می‌رفت و یا در پیچ و خم بلاتکلیفی‌ها و به خواهش این و آن به تجدید فراش می‌اندیشید نام شهید لشکری این آوازه را نمی‌یافت و رخصت ابراز نمی‌‌گرفت.
 صداقت، بزرگترین مشخصه این کتاب است. خواننده با مرور آن احساس افسانه‌سازی و «رستم‌پروری» نمی‌کند. تصویر ارائه شده از شهید لشگری، با کلیشه‌های موجود همخوانی چندانی ندارد از همین‌روی هرگاه صحبت از دیانت وی می‌شود خواننده می‌پذیرد و آن را عنصری جدایی‌ناپذیر از شخصیت کسی می‌داند که هجده سال تنها انیس و مونسش قرآن بوده است.
ادامه مطلب

کسانی که شعر امروز را دنبال می‌کنند بی‌گمان با آثار و نام علی‌محمد مودب آشنا هستند. اگرچه نخستین مجموعه شعر او فضایی کاملاً عاشقانه و تغزلی داشت اما تجربه‌های بعدی او بیشتر در فضایی مذهبی- انتقادی سروده شده‌اند. نتیجه تحلیل سروده‌های او درک این واقعیت است که مودب شاعری موج‌سوار نیست و ابراز‌های شاعرانه او با تغییر روحیه جامعه‌ ادبی و ی دستخوش تحول نمی‌شود. بر همین اساس می‌توان قاطعانه گفت مودب شاعری ایدئولوژیک است و اشعارش را براساس ایدئولوژی بارز و مشخصی می‌سراید که در خلال سال‌های گذشته تغییر محسوسی در آینه خلقیات او نداشته است. هر خواننده دقیقی با مرور اشعار او درخواهد یافت که این نحوه سرایش ارتباط تنگاتنگی با شیوه زندگی و نگرش او به دنیای پیرامونی‌اش دارد.  مرور نخستین شعر این مجموعه بر خواننده این نکته را روشن می‌کند که نام‌گذاری این مجموعه بر پایه آگاهی ‌و اشاره به کتاب‌های آسمانی قرآن و تورات است. انتخاب کلمه «سِفر» که بر پیشانی برخی ابواب کتاب مقدس است تصادفی نیست. نام این کتاب از آنجا که درون‌مایه‌ای ضداستکباری دارد، القاکننده بدعتی است که در کتاب مقدس اتفاق افتاده؛ چنانکه «اسپینوزا»ی یهودی ثابت کرده 5 سِفر عهد عتیق، بی‌شک بعد از حضرت موسی به این کتاب افزوده شده است. شاعر با این آگاهی فصل تازه‌ای با نام «بمباران» را بر آن متصور شده است. لمس این پارادوکس از آنجا بر دل می‌نشیند که مستکبران در هر لباس و هر نامی سعی در مقدس نشان دادن فعالیت‌های ضدبشری خود دارند. از همین رو شاعر «بمباران» را به عنوان نماد نسل‌کشی در کنار سِفر که واژه‌ای ‌است مقدس، نشانده است. تغییر نحو و هماهنگی لحن و قطعه‌قطعه شدن کلمه‌ها لحن ترجمه قرآن و تورات را فرایاد می‌آورد. حروف مقطعه ویژه قرآن‌ است و این نوع کلمات رمزگونه در دیگر کتاب‌های آسمانی نمودی آشکار ندارد. با این وصف باید گفت شاعر با چینش بخش‌بخش و قطعه‌قطعه تلفظ کردن حروف لاتین دست‌کم 2 هدف را دنبال ‌کرده است‌: نخست ارجاع ذهن مخاطب به کتاب‌های مقدس و دوم رمزگونه بودن این کلمات آشنا.

همانطور که آوردیم حروف مقطعه و حضور کلمات رمزآلود در کتاب‌های مقدس تنها در قرآن دیده می‌شود و شاعر با تاکید بر «حروف مقطعه» موضع خود را در همین ابتدای کتاب روشن می‌کند؛ از نظر شاعر استکبار تنها جنبه بیرونی ندارد. هشدار طنزگونه او با قطعه‌قطعه کردن کلمات و حفظ آهنگ سجع‌گونه در آنها راوی تولد نوعی استکبار مقدس داخلی است که با مسخ معانی والای دینی سعی در تغییر هویت و اصالت کلام حق دارد. از طرف دیگر با قطار کردن این حروف که از فرط ‌آشنایی کسی به معنای آنها توجهی ندارد، مخاطب را به این نکته رهنمون می‌کند که این کلمات نماینده ابزاری هستند که محققا بیشتر در خدمت پیشبرد اهداف فرهنگی سازندگان‌شان بوده‌اند نه مصرف‌کنندگان‌شان!

ادامه مطلب

در بین تمام قالب‌هایی که شاعران فارس زبان با آن‌ها طبع آزمایی کرده‌اند؛ رباعی تنها قالبی است که به دلیل وزن خاص آن، در دیگر زبان‌ها همسانی ندارد. تولد رباعی مصادف با تولد شعر فارسی دری است. قدمت این قالب و توجه شاعران بزرگ به آن برای انعکاس اندیشه‌هایشان راوی اهمیت قالبی است که از دیرباز توانسته حیات خویش را به پویایی گره بزند. پس از انقلاب با رجعت ادبا به قالب‌های کلاسیک رباعی نیز جانی تازه یافت تا جایی که در زمان جنگ تحمیلی رباعی از پربسامدترین قالب‌های روز بود.

پس از روزهای جنگ رباعی‌سرایی اندکی به حاشیه خزید تا با قریحه شعرای جوانی از جمله ایرج زبردست و بیژن ارژن اهمیتی دوباره یافت. بی‌تردید در میان رباعی‌های ارژن و زبردست نمونه‌های ماندگاری رقم خورده است. رباعی‌های جلیل صفربیگی نیز با تمام نقدهایی که بر آنها وارد است موجب شد تا بسیاری از مخاطبان این قالب را جدی بگیرند و شاعران جوان‌تر نیز به صورت جدی‌تری این قالب را مشق کنند تا جایی که امروزه دفترهای فراوانی در کسوت رباعی منتشر می‌شوند.

میلاد عرفان‌پور شاعری است که بیش از ده دفتر شعر منتشر کرده است. وی با رباعی شروع کرد و از همان آغاز نشان داد که این قالب برایش بسیار جدی است تا آناجا که «پاییز بهاری است که عاشق شده است» برنده چندین جایزه معتبر از جمله «گام اول» شد. آخرین کتاب او نیز چکیده‌ای است از رباعی‌های او. هرچند او را بیشتر به عنوان رباعی‌سرا می‌شناسند اما در میان کتاب‌های او می‌توان نمونه‌های خوبی از دیگر قالب‌ها یافت که نشان از توانایی‌های او در بهره‌مندی از دیگر قالب‌ها دارد. شعر زیر جزو نخستین تجربیات منتشر شده عرفان‌پور در قالب نیمایی است که نمی‌توان زیبایی آن را در نظر نگرفت:

بی‌گمان دریا

شاعری شیدا و آشفته‌ست

با همین امواج کوتاه و بلندش

اولین نیمایی تاریخ را گفته‌ست

راهبندان

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کانتر استریک 1.6|مسابقات کانتر|دانلود کانفیگ|دمو بهراد ریگی زاده daslar رزرو اینترنتی بلیت سینما خرید و فروش قارچهای میکروسکوپی، قارچ-ریشه، اندوفیت، خوراکی و دارویی. گذرگاه طراحی سایت و انواع اپلیکیشن |سارین وب فروشگاه بیت ( ضرباهنگ ) رپ و هیپ هاپ Beat By Mossi Steve